پاسخ به این سؤال در اصل مزیتهای کسبوکارتان است که شکلگیری این مزیت ها از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر مزایا یا ویژگیهای برندتان بواسطهی الگوبرداری از سایر برندها یا از طریق تحقیقات بازار شکل گرفته باشد، به اعتقاد متد Mi کسبوکارتان در رقابتهای سطحی قرار میگیرد و بقای شما وابسته به سرمایهی برندتان است که این بلایی است که فضای آکادمیک بر سر برندها و کسبوکارها میآورد.
اغلب کسبوکارها قیمت پائین را یک مزیت میدانند و ما این موضوع را انکار نمیکنیم اما قیمت پائین تا چه زمانی به شما کمک میکند؟ آیا در بازار فرد یا کسبوکاری پیدا نمیشود که با هزینههای کمتر یا سرمایهی بیشتر بتواند از شما در این رقابت پیشی بگیرد؟ قیمت پائین مزیتی است که در کنار ارزش افزودهی بالا قرار میگیرد. مشتری اگر نداند چه مزایایی را علاوه بر محصول اصلی یا خدمات دریافت میکند نمیتواند برتری برندها را درک نماید و به همین دلیل انتخابش تک بُعدی خواهد بود.
در متد Mi مزایای یک برند به پشتوانهی راهاندازها (صفات فرعی) و وعدهی اصلی شکل میگیرد که بخشی از آن تبدیل به ویژگیهای کلیدی میشود. پاسخ به این سؤال که فلان صفت در برندتان چگونه به رخ کشیده میشود، مزیت ها یا ویژگیهای کلیدی است.
ویژگیها یا مزیتهای کلیدی در اصل بستر ابزار یا رفتاری است که قابلیت سیستم شدن را دارد و اگر بخواهیم در انسان این خصوصیت را پیدا کنیم به عادات خواهیم رسید. برای مثال یک انسانی که مهربانی آن در گسترش اطلاعات تداعی میشود، عادت به ارائهی محتوا یا اطلاعات رایگان نوعی ویژگی کلیدی است که ممکن است از هر طریقی به مخاطبین خود ارائه دهد.
به اعتقاد متد ام آی در برند نیز این موضوع لمس میشود که بر اساس صفات هر برند میتوان ویژگیهایی را به آن نسبت داد که بواسطهی ایدههای مختلف گسترش پیدا کنند و مسیر مشتری را شکل دهند.
برای مثال فرض کنید یک کسبوکار طراحی وب سایت در وعدههای خود مسئولیتپذیری را دارد. ویژگی این برند با تعریف درست مسئولیتپذیری میتواند، ارائهی دفترچه راهنمای وب سایت پس از طراحی باشد.
بر اساس صفات یا وعدههای فرعی، چه ویژگیهایی را در برندتان دارید؟
رضا رحیمی / مشاور برندینگ و بازاریابی