تا به حال از خود پرسیدهاید که تفاوت شما با سایر موجوداتی که خداوند خلق کرده است در چیست؟ بسیاری از ما میگوییم ما اختیار داریم و دیگر موجودات از این نعمت برخوردار نیستند، دقیقا نمیدانیم این نعمت به چه کاری میآید و چه چیزهایی اختیارمان را میگیرد؟ زمانیکه از اختیار صحبت میشود بایستی کلمهی استقلال را در نتیجهی آن دید. چرا اختیار داریم؟ برای اینکه به استقلال و عزت نفس برسیم. رسیدن به استقلال نیاز به کنترل درونی دارد و هر عاملی که از بیرون انسان را کنترل میکند، مانع مستقل شدنش خواهد شد و اختیار در تصمیمگیری را از او خواهد گرفت.
برای مستقل شدن لازم است به یک جایگاه با ثبات تکیه کرد که با توجه به تغییراتی که انسان در هر لحظه دارد نمیتوان این جایگاه با ثبات را در انسان جستجو کرد.
تناقضی عجیب که عاملی برای رشد انسان است. استقلال نیاز به کنترل درونی دارد ولی برای رسیدن به آن بایستی به یک عامل با ثبات بیرونی تکیه کرد.
همین موضوع به ظاهر کوچک سرنوشت بسیاری از انسانها را تغییر داده است که خیلی از افراد در این مسیر به موفقیتهای والایی دست پیدا کردهاند و بسیاری از آنها عاملی برای لطمه زدن به دنیا شدهاند.
معیار همان عامل بیرونی است که ما انسانها در بسیاری از نقاط بر اساس آن عمل میکنیم. معیار همان مجموعه قوانینی است که در تصمیمات به سراغ ما میآید و ریشهی این قوانین در فرهنگ، خانواده، مذهب و تجربیات انسان است.
برای مثال در فلان منطقه رسمی وجود دارد که در آن باید … یا در آن نباید …
این بایدها و نبایدها نقش پر رنگی در زندگی ما دارد و زمانیکه برای خودمان قوانینی تعریف کنیم که باعث رشدمان شود انسان توانمندتری خواهیم بود و استقلالمان بیشتر خواهد شد.
برای مثال اگر برای خود قانونی تعریف کنیم که در آن ساعت پنج صبح از خواب برخیزیم با عمل به آن قانون از زندگی خود بیشتر لذت خواهیم برد.
به عبارت دیگر اگر قوانین زندگی انسان توسط تشخیص او در هر لحظه اجرا شود عزت نفس او را افزایش خواهد داد. مثلا اگر انسان بر اساس ادب و فرهنگ درونی خود به قوانین راهنمایی و رانندگی احترام بگذارد، لذت خواهد برد و عزت نفس او تقویت میشود اما در صورتیکه قوانین با فشار انسان را در چاچوب نگه دارد، فرار از قوانین یا پنهانکاری در عدم انجام قوانین باعث لذت انسان خواهد شد.
در بسیاری از مواقع احساس و منطق انسان ضد قوانین اوست و زمانیکه بر اساس قوانین عمل میشود عزت نفس و استقلال انسان بیشتر میشود و اسیر احساسات و توجیهات منطقی نمیشود.
انسان از قدرتمند بودن لذت میبرد اما این قدرت ارتباطی به عوامل بیرونی مانند جایگاه، پول و غیره ندارد بلکه این قدرت درونی است و رابطهی مستقیم با عزت نفس دارد. برای مثال ممکن است مشاورهای اقتصادی در کسبوکار منجر به این شود که تصمیمات هیجانی که با منطق توجیه میشوند، افزایش یابد و در صورتیکه انسان بر اساس یک مجموعه قوانین در کسبکارش عمل کند، از اشتباههای بزرگ در امان میماند.
2 دیدگاه ها
[…] مقاله لذتطلبــی یا راحتطلبی به این موضوع اشاره کردیم که هر چـه انسان به […]
[…] را دنبال نماییم. زمانی که منفعت واقعی موضوع بحث باشد، منفعت طلبی انسان نه تنها نکوهش نمیگردد بلکه بسیار عقلانی و حاصل رشد […]