سلام به مخاطبین عزیز آکادمی برندینگ و بازاریابی Mi. بر اساس درخواستهای بسیاری از دوستان این بار در تحلیل برند قصد داریم به یکی از بانکهای موفق ایران بپردازیم که بواسطهی برندینگ تقریبا درست، جایگاه مناسبی را در بانکداری کشور به وجود آورد و بانک سامان آغاز یک تحول در این بخش اقتصادی بود.
البته به طور کلی سیستم بانکداری کشور ایران، سیستم بدون ایرادی نیست و مشکلات بسیاری را برای عوام مردم ایران به وجود میآورد که در این مقاله قصد نداریم به این موضوع بپردازیم اما لازم به ذکر است که این عمل صرفاً تحلیل یک برند است و هیچ گونه تاییدی بر روند کاری بانکهـای کشور نمیباشد.
بانک سامان و آغاز یک تحول
بانک سامان به عنوان یکی از اولین بانکهای خصوصی کشور آغاز به کار کرد که تاریخچهی این بانک را میتوانید در وبسایت بانک سامان مطالعه نمائید. زمانیکه به ارگانها و سازمانهای غیر حضوری یک بخش خصوصی میپیوندد معمولاُ باعث بیداری و چابکشدن سازمانهای دولتی خواهد شد که برای رشد اقتصاد کشور لازم است هر چند سالی این موضوع در سایر اصناف دولتی نیز به وجود آید. برای مثال در صنعت خودروسازی کشور اگر یک خودروسازی خصوصی ایرانی، انحصار خودرو را از شرکتهای بزرگی مانند ایران خودرو و سایپا بگیرد رشد خوبی در این صنعت رقم خواهد خورد و این شرکتها برای ماندن و ادامهی حیات باید تغییراتی را در سیستمها ایراد دار خود ایجاد کنند.
این اتفاق با ورود بانک سامان به دایرهی بانکهای کشور به خوبی قابل لمس بود که دوران طولانی در بانکهای دولتی هیچگونه اهمیتی به مشتری و مخاطب داده نمیشد و بانکهای خصوصی باعث شدند که انتظار مخاطب از بانک و چنین سازمانهایی به شدت افزایش یابد که به دلیل ایرادات فراوان بانکهای دولتی در آن دوره کمکم به فکر استفاده از ابزارهای بازاریابی و هویتسازی برند پرداختند.
با این مقدمه میتوان بانک سامان را آغازگر یک تحول در صنعت بانکداری کشور دانست که با هویتسازی درست و تقریبا اصولی در این شهر بیقانون بانکداری کشور در دهه هشتاد توانست سهم بازار خوبی را کسب کند و جایگاه مناسبی را در میان بانکهای کشور کسب نماید. بانک سامان با محوریت بانکداری الکترونیک فعالیت اصولی خود را آغاز نمود و با وعدهی تکنولوژی این شعار را داد که بانک سامان دارای هوشمندی است.
بانک سامان، بانک هوشمند
این وعده زمانیکه تمام بانکها به شیوهای سنتی فعالیت میکردند و برای هر کار بانکی کوچکی نیاز به حضور در صفهای طولانی بانک بود، ارزش بزرگی محسوب میشد اما نیاز به فرهنگسازی داشت تا بتواند اعتماد مخاطب را جلب نماید. فرهنگسازی در کوتاهمدت به تبلیغات و برگزاری کمپینهای مختلف دارد که در فضـای بانکی کشور تقریبا تبلیغات یک بانک معنایی نداشت و تقریبا میزان رقابت بسیار کم بود. تبلیغات پیوستهی بانک سامان به همراه ثبات در ظاهر و نقاط تماس بصری باعث شد این فرهنگ به واسطهی بازاریابی کلامی و دهان به دهان بین مخاطبین افزایش یابد که همین فرهنگ جدید، بانکهای دیگر را مجبور به اطاعت از این موج کرد که موج ایجاد شده توسط بانک سامان به همراه یک وعدهی ارائه شده بود در صورتی که بانکهای دیگر بر این موج سوار شده بودند و تا حدی در کنار نمایش بانک خود، تبلیغ بانک سامان به عنوان رهبر این موج را میکردند.
البته وعدهی بانک سامان در تمامــی نقاط تماس آن به مخاطب انتقال پیدا نکرد و فقط در برخی استراتژیها استفاده میشد و دلیل این موفقیت تا حد زیادی به عقبماندگی رقبا در آن دوره ارتباط مستقیم دارد زیرا اگر این بانک در کشوری مثل سنگاپور یا در اروپا افتتاح میشد به این راحتی جایگاه بانک هوشمند را کسب نمیکرد و با چالشهای بزرگتری روبرو میشد.
هوشمندی بانک سامان میتوانست وعدهی تمام عمر این بانک باشد اما به واسطهی نیازهای بازار این وعده کمکم جای خود را به وعدهی رفتاری داد و به همین دلیـل بانک سامان به خلاء دیگری از بـازار بانکداری کشور یورش برد که البته این حرکت در بازار دلیل دیگری هم دارد که میتوان دلیل آن را سرمایهگذاریهای سنگین بانکهای دولتی در بخش الکترونیک دانست که همین عامل باعث شکلگیری یک تصمیم هیجانی یا توجیه منطقی در برند بانک سامان دانست. چرخش این برند به سمت مشتریمداری و جایگاه رفتاری بر اساس نیاز بازار در برههای خاص شکل گرفت و این تصمیم باعث شد هزینههای مجدد برای جایگاهسازی برند سامان ایجاد شود در صورتی که اگر بانک سامان همان بانک هوشمند میمـانـد میتوانست مشتریمداری را به عنوان یک مزیت یا ارزش افزوده به مشتری خود ارائه دهد. حال با تعاریف و تحلیلهای فوق میتوان هویت برند بانک سامان را اینگونه حدس زد که در این برند در مرحلهی اول نیازسنجی و به عنوان صفات جانبی نوآوری، هوشمندی به واسطهی تکنولوژی، مدرن بودن، پیشرو بودن، حامی و متعهد به عنوان اصلیترین اجزای هـویتی برند قلمداد میگردد.